مهارت مدیریت هیجان یکی از مهم ترین مهارت هایی است که ما انسان ها باید در طول زندگی آن را آموخته و به کار بگیریم. حتماً در موقعیت های مختلف هیجانی مثل عصبانیت، ترس، پشیمانی،استرس، شادی و … قرار گرفته اید.
خیلی از افراد این احساسات را سرکوب می کنند و بسیاری دیگر هم به طور نامناسب آنها را بروز می دهند.
شما در این شرایط چگونه برخورد میکنید؟
هیجاناتتان را کنترل میکنید یا اجازه میدهید احساسات و هیجانات شما را مدیریت کند؟
واکنش های ساده که بدن در مقابل محرک های بیرونی یا درونی از خود نشان می دهد. این واکنش ها زود گذر هستند و باعث ایجاد حالت های عاطفی خوب یا بد در فرد می گردند.
در زبان فارسی خیلی مواقع هیجان و احساس به جای هم به کار برده میشود مثل زمانی که از موضوعی خوشحال یا ناراحت میشویم و میگوییم احساس شادی یا غم به من دست داد و تقریبا هیچوقت، نمیگوییم هیجان شادی یا غم را تجربه کردم.
هیجان ها بسیار پیچیده تر از آن هستند که ابتدا به چشم می خورندهیجان ها چندبعدی هستند، آنها به صورت پدیده های ذهنی، زیستی، هدفمند، اجتماعی و رفتاری وجود دارند.
هیجان ها تا اندازه ای احساس های ذهنی هستند، به این صورت که باعث می شوند به شیوه خاصی مثل عصبانیت یا خوشحالی، احساس می کنیم. عنصر یا بعد احساسی، به هیجان، تجربه ذهنی می دهد که معنی و اهمیت شخصی دارد. هیجان هم از نظر شدت و هم از نظر کیفیت، در سطح ذهنی یا پدیدار شناختی، احساس و تجربه می شود.
هیجان ها، واکنش های فیزیولوژیکی و زیستی نیز هستند، یعنی پاسخ های بسیج کننده انرژی که بدن را برای سازگار شدن با هر موقعیتی که فرد با آن مواجه شده، آماده می کند. این واکنش ها، از جمله سیستم های خود مختار و هورمونی را شامل می شود که رفتار مقابله بدن را به هنگام هیجان، آماده و تنظیم می کند.
وقتی هیجان زده میشویم، از طریق حالت های بدن، ژست ها، آواگری ها و جلوه های صورت، نمایان میشود. وقتی هیجان خود را ابراز می کنیم، به صورت غیرکلامی به دیگران می فهمانیم که چه احساسی داریم و چگونه موقعیت موجود را تعبیر می کنیم.
هیجان ها، هدفمند نیز هستند،برای مثال، خشم، میل انگیزشی برای انجام کاری مانند جنگیدن با دشمن یا اعتراض به بی عدالتی، در ما ایجاد می کند که در غیر این صورت، چنین نمی کردیم. جنبه هدفمند، توضیح می دهد که چرا افراد از هیجاناتش بهره مند می شوند. کسی که هیجان ندارد، در مقایسه با سایر افراد، در وضعیت اجتماعی و تکاملی نامطلوبی قرار دارد.
سلامت ذهنی و عاطفی
کاهش آشفتگی، استرس و ناکامی
ثبات و پختگی هیجانی
عملکرد بهتر درنتیجه کنترل فشار هیجانی
تعامل بهتر با دیگران و زندگی اجتماعی رضایتبخش
خود تنظیمی، خودکارآمدی و رضایت از خود
توانمندی (توانایی بهتر برای کنار آمدن با آنچه زندگی از شما می خواهد.)
آسایش و شادکامی
در عمق تمام احساساتمان، باورهایی وجود دارد که موجب بروز احساسات منفی میشود. مثلا وقتی باور دارید چیزی را از دست دادهاید، غمگین میشوید یا وقتی هدفی برایتان مهم است و به آن نمیرسید، عصبانی میشوید و وقتی چیزی را خوب میدانید و به آن دست مییابید، شاد میشوید. با تغییر دادن افکارتان ممکن است نتوانید شرایط ناراحتکننده را تغییر دهید، اما میتوانید از اثرگذاری باورها روی احساساتتان بکاهید و خیلی زود به هر دلیلی احساسی ناراحتکننده بروز ندهید.
با این روش میتوانید باورهایی که در شما موجب احساسات خوب میشوند، جایگزین باورهای بد و نامطلوب کنید. افرادی که دچار اختلال نگرانی هستند، تصور میکنند در برابر دیگران کارهای احمقانه میکنند، اما اگر یاد بگیرند در مورد خودشان چنین قضاوتی نداشته باشند، هرگز به اضطراب مبتلا نخواهند شد.